نتایج جستجوی عبارت «دوست ندارم الآن خورده ام» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید محمد جواد متقی پیشه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمد جواد متقي پيشه »
به‌راستی خدای را بندگانی است که فقط خودش آن‌ها را می‌شناسد، قلب‌هایشان نورانی، نورانی‌تر از خورشید، طهارتشان چونان آب، لطافتشان چون گلبرگ و پرپرشدن‌شان همچون گل. محمدجواد ۱۳۴۵/۲/۲۰ در خانواده‌ای پر از صمیمیت و اخلاص، مهربان و آبرومند در شهرستان نی‌ریز قدم به عرصه وجود نهاد. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی نی‌ریز سپری کرد و پس از گذشت پنج سال وارد مدرسه راهنمایی ولی‌عصر (عج) نی‌ریز گردید. این دوران سه ساله برای او آغاز شکفتن و بالندگی...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید سید کرامت الله موسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید سید کرامت الله موسوی »
وقتی بهار لباس کوچ به تن می‌کند، لاجرم پرستوهای مهاجر نیز از ماندن سرباز می‌زنند و بدنبال بهار کوچ را انتخاب می‌کنند. سیدکرامت‌الله موسوی یکی از همان پرستوهای مهاجری است که درشهریور ماه سال 1339 درخانواده‌ای مذهبی، متدین وعشایری در اطراف شهرستان داراب بدنیا آمد. زندگی خاص عشایری وی و خانواده‌اش را برآن داشته بود که طعم شیرین زندگی را در کوچیدن از نقطه‌ای به نقطه دیگر بچشند. در شش سالگی کرامت‌الله بود که ضرورت تحصیل فرزندان باعث...
خاطراتی از رزمندگان شرکت کننده در عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
ذهن رزمندگان ما مملو از خاطرات و حماسه آفرینیهایی است که در طول هشت سال دفاع مقدس‌، دلاور مردان نی‌ریزی آفریده‌اند‌، آقای دکتر سیاوش فیروزی نژاد حماسه آفرینهای سردار شهید حسین عیدی رادر این عملیات چنین بیان می‌نماید‌: (2-FIROOZINEJAD-14)(1- FIROOZINEJAD-15) فرمانده گروهان یکم گردان کمیل،‌ شهید حسین عیدی بود‌. ایشان در جریان بمباران جفیر زخمی می‌شوند، امّا تا 48 ساعت حتّی شهید سرافراز که فرمانده گردان بود و با ایشان در یک چادر استراحت می‌کردند، متوجه نمی‌شود‌. شهید عیدی در...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید غلامرضا نصرتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
باگذشت سال‌ها از جنگ، هنوز در نی‌ریز بهانه برای گریستن فراوان است. لب‌هایمان به زمزمه مرثیه نشسته‌اند و پلک‌هایمان در ریختن اشک، بی‌قراری می‌کنند. گریه، اشک و مرثیه برای آنان که در تقویت بنیان‌های حکومت اسلامی، وجود نازنینشان ذره‌ذره سوخت و خاکستر گردید. غلامرضا، پروانه‌ای بود که ۲۵ شهریور سال ۱۳۴۰ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین ترانه زندگی را سرود. دوره ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی و راهنمایی را در مدرسه شهید مصطفی خمینی (فضل نی‌ریزی) سپری...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید بهرام اربزافغانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید بهرام اربزافغانی »
سومین روز فروردین در روستای چاه‌سوارآغا از توابع نی‌ریز یادآور خاطره تولد کودکی هست در سال 1342 که اورا بهرام نامیدند. خانواده زحمت‌کش و مسلمان آربزافغانی این نورسیده را در دامان خود و با آداب اصیل اسلامی پروراندند. سپس بهرام را به همراه سایر همسالان خود برای دانش اندوزی راهی دبستان شهدای چاه‌سوارآغا کردند. وی با تلاش فراوان توانست دوره‌ ابتدایی را به پایان ببرد. سال 1357 دست تقدیر سایه پرلطف و مهربان پدر را از سر او...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید قاسم صالح
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد قاسم صالح »
سپیده سر زد و از این شب قفس رفتند چنین پرنده شدند و ز دسترس رفتند یک گلدان شمعدانی، یک جانماز تبرک شده و مهری که جای پیشانی تو روی آن بود هنوز توی خانه است؛ هرروز شمعدانی را آب می‌دهم، جانماز را پهن می‌کنم و پیشانیم را جای پیشانی تو، روی مهری که خاکش، خاک کربلاست می‌گذارم ولی نمی‌توانم مثل تو باشم، از نماز تا شهادت که می‌گویند کوتاه است، تو خوب راهت را پیدا کردی. راه‌یافته شهید، قاسم صالح...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید سید محمد حسینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد سيد محمد حسيني »
بسم الله الرحمن الرحیم ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدامکم. بدرستیکه خداوند یاری می‌کند کسی که اورا یاری کند و خداوند ثابت قدم می‌گرداند قدم‌های شما را. بنام الله یاری دهنده مستضعفان که این توفیق را به من داد که در جبهه شرکت کنم و به ردیف سربازان امام زمان(عج) بپیوندم. برای احکام اسلام و برای وطنم بجنگم. از ناموس و حیثیت وطنم و از آرمان جمهوری اسلامی دفاع کنم. اکنون حسین‌وار به جبهه آمدم تا حسین‌وار [نیز] کشته شوم...
شهدا سال 63 -وصیتنامه مفقودالاثر سید کرامت الله موسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » مفقودالاثر سيد کرامت الله موسوي »
به نام خدای منان، صاحب هستی در جهان. با حمد و ستایش پروردگار منان که تمام هستی ما به دست اوست. ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علی قوم الکافرین. بار پروردگارا! ای رب‌العالمین، ای غیاث‌المستغیثین و ای حبیب قلوب‌الطالبین. آری! به یاری خداوند متعال، من هم مثل شهیدان دیگر می‌روم تا با قطره خونم به دریای شهیدان بپیوندم. باری تعالی لطف فرمود و توفیق داد که حضور در مکان مقدس خط مقدم پیدا کنم و به آرزوی...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید سید حسین تاج
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
خوشا دردی که درمانش تو باشی خوشا راهی که پایانش تو باشی خوشا چشمی که رخسار تو بیند خوشا ملکی که سلطانش تو باشی خوشا آن دل که دلدارش تو گردی خوشا جانی که جانانش تو باشی عراقی همدانی در یک روز گرم ماه مرداد از سال ۱۳۴۸، گرمای دل‌انگیز وجود سید حسین تاج در میان خانواده‌ای فرهنگی و مذهبی، رنج گرمای تابستان را به شیرینی بدل کرد و روستای مشکان شاهد تولد فرزندی از ذرّه پیامبر اسلام (ص) گردید. ششمین بهار...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
برای من زندگینامه ننویسید زیرا در این دنیا کسی مرا نشناخت که بخواهد برایم زندگینامه بنویسد. (برگرفته از آخرین سطر وصیتنامه شهید غلامرضا جمشیدی) غلامرضا شقایقی بود که نیمه دوم شهریور ماه سال 1347 در باغ عشق روئید و زندگی عاشقانه را در میان خانواده‌ای مذهبی و متدین در شهرستان نی‌ریز تجربه کرد. هفت ساله بود که زندگی علمی خود را در دبستان فرهنگ نی‌ریز آغاز نمود. دوران این زندگی مصادف بود با اوج‌گیری نهضت شکوهمند اسلامی ایران. غلامرضا...